سفارش تبلیغ
صبا ویژن


آسمان را دریاب

           

 یکی بود یکی نبود . در زمان های خیلی دور یه جنگل سر سبز بود ، یه

آسمون آبی ،یه دشت پر از گل ، یه عالمه آدم مهربون و خوش

قلب که همه با هم زیر سقف آسمون زندگی می کردن .

چرا این جور چیزا رفتن تو قصه ها و رویا های ما ؟ واقعا چرا دیگه آسمون

آبی نیست ؟ چرا این روزا جنگل سر سبز ، دشت پر از گل و آدمای

مهربون و خوش قلب کم تر یافت می شن ؟ چرا اینا که یه موقع مایه

افتخار ما بودن حالا رفتن تو قصه ها ؟ مثل این که فراموش کردیم اون

زمان ها خیلی دور نبودن ، جای محبت تو افسانه ها نبود . چرا هیچ کس

تو قصه اش نمی گه الآن زیر این آسمون آبی یه آدم خوب و مهربون

زندگی می کنه ؟ ما آدما راحت خوشی ها رو از دست می دیم و راحت تر

از اون فراموش می کنیم که در زمانی نه چندان دور خوشی ها وجود داشتن

. ما آدما راحت فراموش می کنیم اون چیزایی رو که نباید فراموش کنیم .

اما همیشه باید بدونیم که هیچ وقت دیر نیست . حالا هم می تونیم

دست به دست هم بدیم و رنگ آسمون شهر و دلامونو آبی کنیم . فقط

باید ایمان داشته باشیم که جای آسمون آبی توی قصه ها نیست . چه

زیباست روزی که آبی آسمونی رو دوباره به دست بیاریم و همه با هم

تلاش کنیم که جای آبی آسمونی دوباره توی قصه ها نره ...


نوشته شده در پنج شنبه 91/5/19ساعت 10:41 عصر توسط تک ستاره نظرات ( ) | |

قالب ساز طراح قالب


کد ماوس





کد ماوس